ما گذشته افغانستان را می دانیم اما به کجا می رود؟


اشتباهات سیاست ایالات متحده که منجر به خروج آشفته از افغانستان شد، تنها با اشتباه پاکستان در حمایت از طالبان و گروه بسیار خطرناکتر حقانی پیشی گرفت. حقانی ها اکنون افغانستان را گروگان گرفته اند. تا کنون قدرت های منطقه ای همچنان در تلاش برای تعامل با طالبان هستند، اما تا کی؟

خاطرات آگوست 2021 هنوز خام است. پناهندگانی که از هواپیماهای حمل و نقل C-17 سقوط می کنند و کمر در اعماق فاضلاب صف می کشند، همراه با حمله هواپیماهای بدون سرنشین به یک خانواده بی گناه و میلیاردها دلار تجهیزات نظامی به جا مانده، تصاویری ماندگار خواهند ماند. اما وضعیت محلی اکنون چگونه به نظر می رسد؟

نزدیک به یک سال بعد، یک عملیات سیا، ایمن الظواهری، رئیس القاعده را که ظاهراً در خانه ای مرتبط با سراج الدین حقانی در ولسوالی شیرپور کابل اقامت داشت، کشت. این اتفاق واحد نشان دهنده سه نکته مهم است.

  • تروریست هایی که در وزیرستان در مرز افغانستان و پاکستان پنهان شده بودند، برای اولین بار از اواخر سال 2001 به افغانستان بازگشتند. این دقیقاً همان چیزی بود که رهبران غربی ادعا کردند زمانی که حضور ناتو را برای 20 سال توجیه کردند، رخ خواهد داد. سازمان ملل متحد اخیراً گزارش داده است که شاخه افغانستان دولت اسلامی (داعش) یکی از “قوی ترین و بهترین شبکه های منطقه ای” آن است.
  • حقانی ها که مدت ها به رهبری القاعده نزدیک بوده اند، جایگاه خود را تغییر نداده اند. آنها یک سازمان تروریستی را رهبری می کنند که هم متمایز از طالبان و هم بخشی از آن است. آنها (یا باید باشند) بزرگترین مانع برای کشورها هستند که در مورد به رسمیت شناختن با طالبان سنتی قندهاری به رهبری ملا برادر میانه روتر صحبت کنند یا خیر.
  • اگرچه هواپیماهای بدون سرنشین سیا به وضوح توانستند عملیاتی را در کابل انجام دهند، اما واقعیت این است که توانایی های ضد تروریستی غرب در افغانستان برای گستردگی این تهدید کافی نیست. ظواهری یک هدف نمادین بود تا یک خطر بزرگ و عملیات ایالات متحده باید در حد توان خود عمل می کرد.

اخراج حقانی ها از افغانستان یک جاه طلبی است که بیشتر قدرت های منطقه ای و قندهاری ها را متحد می کند. با این حال، دشوار است ببینیم که چگونه ممکن است این اتفاق بیفتد، حتی اگر حمایت پاکستان تامین شود. حقانی ها کابل را کنترل می کنند، به شدت مسلح هستند و می خواهند بمانند.

در واقع حوادث سال گذشته برای پاکستان یک فاجعه بود. در عرض چند هفته پس از تسلط طالبان، اسلام آباد دلایل خوبی برای تشخیص میزان اشتباه خود در حمایت از آنها داشت. پاکستان سه هدف داشت که از طالبان می خواست آن ها را محقق کند.

  • برای دور نگه داشتن هندی ها از افغانستان. اما هند به جای حمایت از مخالفان طالبان، تصمیم گرفته با کابل درگیر شود. دهلی نو به کشوری که نیاز واقعی دارد کمک های غذایی حیاتی ارائه کرده است. همچنین به طرز ماهرانه ای با بیزاری سنتی طالبان قندهاری از پاکستان بازی کرده است. ملا یعقوب، وزیر دفاع طالبان، حتی آموزش نظامی در هند را پیشنهاد کرده است.
  • انتظار می رفت که طالبان و حقانی ها نابودی طالبان پاکستانی (TTP) را تسهیل کرده و تروریست های تحت تعقیب را به ارتش پاکستان تحویل دهند. حقانی ها به زودی آشکار کردند که نمی توانند از این امر پیروی کنند. آنها استدلال می کردند که قندهاری ها اغلب از همان روستاهای تحریک طالبان پاکستان هستند و مانع همکاری می شوند. در عوض، ارتش پاکستان مجبور شده است در گفتگوهای پیچیده آتش بس با تحریک طالبان پاکستان شرکت کند.
  • دولت جدید افغانستان قرار بود خط دیورند 1897 را به عنوان مرز بین المللی به رسمیت بشناسد. پاکستان در سال‌های اخیر یک حصار سیمی را با هزینه‌های قابل توجهی برپا کرده بود، اما در عرض چند هفته، طالبان و تحریک طالبان پاکستان در حال قطع سیم‌ها و ادعاهای خود بر مناطق پشتون‌نشین پاکستان بودند.

به نظر می‌رسد که ژنرال قمر باجوا، رئیس ستاد ارتش پاکستان، قبلاً نگران تسلط طالبان بوده است، اما فیض حامد رئیس استخباراتش و فرماندهان قدرتمند سپاه با او مخالفت کردند. چین نیز در مورد حمایت اسلام آباد از یک دولت فقط طالبان (به جای یک دولت گسترده تر) ابراز نگرانی کرده بود، اما پکن این ادعا را مطرح نکرد.


مشترکین+اعضا سطح بالاتری از دسترسی به دیدگاه‌های تخصصی مختصر رمزنگاری در مورد مسائل جهانی دارند. در حال ارتقاء به وضعیت مشترک +


اکنون، یک سال بعد، چین نگران است. طالبان و حقانی هیچ علاقه ای به ارائه ستیزه جویان اویغور به مقامات چینی نشان نمی دهند. در پکن نگرانی هایی وجود دارد که افراط گرایان اویغور ممکن است همکاری با گروه های بلوچی و TTP را برای تضعیف کریدور اقتصادی چین پاکستان (CPEC) آغاز کرده باشند. تعدادی از حملات در داخل پاکستان رخ داده است که در آن چینی ها هدف قرار گرفته اند، از جمله انفجار بمب در کویته در آوریل 2021، که سفیر چین به سختی از آن فرار کرد. یک سال بعد، یک بمب گذار انتحاری بلوچی سه شهروند چینی را در نزدیکی موسسه کنفوسیوس کراچی کشت. این منجر به تجدید فشار چین برای استقرار امنیت خود در پاکستان شده است. خواسته ای که پاکستان بارها آن را رد کرده است.

ایران کشور دیگری است که به دنبال تعامل با طالبان بوده است. سفارت این کشور در کابل باز مانده است و با دقت در حال مشاهده رفتار طالبان با اقلیت بزرگ شیعه در کشور است. مانند چین، از دیدن پشت ناتو احساس آرامش می کند و به نظر می رسد مانند هند، در حال حاضر تصمیم گرفته است از گروه مخالف مسلح احمد مسعود که در نزدیکی مرز تاجیکستان فعالیت می کند، حمایت نکند. هنوز هیچ کشوری تمایلی به تجدید جنگ داخلی در افغانستان ندارد.

این شامل روسیه و جمهوری‌های آسیای مرکزی (CAR) می‌شود که همچنان به‌عنوان بخشی از ائتلاف کشورهای مشترک المنافع (CIS) برای سیاست افغانستان به مسکو نگاه می‌کنند. روسیه در سال 2017 با طالبان تماس مستقیم برقرار کرد، اما هنوز هم به شدت نسبت به نیات طالبان تردید دارد و نگران گسترش سلاح‌ها، افراط‌گرایی مذهبی، تروریسم و ​​تریاک و توانایی آن‌ها برای بی‌ثبات کردن خودروها در شمال است. در همین حال، همه طرح‌ها برای خطوط لوله و خطوط راه آهن در سراسر افغانستان به به رسمیت شناختن طالبان توسط جامعه جهانی و صلح بستگی دارد.

و معمای مرکزی وجود دارد. غرب نباید افغانستان را به رسمیت بشناسد، در حالی که حقانی ها کابل را کنترل می کنند و تا زمانی که طالبان اجازه تحصیل متوسطه زنان را نمی دهند، این کار را نخواهد کرد. تا زمانی که به رسمیت شناخته نشود، هیچ چیز به جز کمک های بشردوستانه نمی تواند پیشرفت کند. در همین حال، جامعه بین‌المللی (که اکنون نگرانی‌های مبرم‌تری دارد) می‌تواند تلاش کند و از صادرات تروریسم و ​​مواد مخدر از افغانستان جلوگیری کند. همان سیاست بین سال‌های 1989 و 2001 شکست خورد و بدون شک، دوباره شکست خواهد خورد.

این قطعه اولین بار توسط دوستان ما در RUSI منتشر شد.

دیدگاه‌ها، دیدگاه‌ها و تحلیل‌های متخصصان امنیت ملی را در The Cipher Brief بخوانید


دیدگاهتان را بنویسید