خاورمیانه و هزینه ناسازگاری استراتژیک

[ad_1]

کارشناس چشم انداز – هدف اصلی از سفر اخیر جو بایدن رئیس جمهور جو بایدن به خاورمیانه این بود که هم به شرکا و هم به دشمنان نشان دهد که ایالات متحده برای احیای موقعیت استراتژیک خود در منطقه، که در سال های اخیر ضربه های قابل توجهی را متحمل شده، جدی است. برخلاف تصور متعارف، هدف از این دیدار، حصول توافقات فوری از سوی عربستان سعودی و امارات متحده عربی در مورد افزایش تولید نفت نبود، زیرا این نتایج یا سایر نتایج مرتبط با رقابت استراتژیک با چین و روسیه برای منافع ایالات متحده ارزشمند بود.

به بایدن اعتبار بدهید. با وجود اینکه او می‌دانست که دیدار با رهبران سعودی هزینه‌های سیاسی برای او در داخل خواهد داشت و احتمالاً باعث ناراحتی چند تن از اعضای ارشد دولت او می‌شود، با این وجود به جده رفت زیرا به درستی این سفر را در چارچوب استراتژیک خودش قرار داد. این در مورد سعودی ها، اماراتی ها، اسرائیلی ها یا هیچ کس دیگری نبود. قبل از هر چیز در مورد آمریکا و جایگاه آن در منطقه ای بود که بار دیگر اهمیت استراتژیک خود را برای امنیت و تجارت جهانی و به ویژه برای منافع بلندمدت ایالات متحده در سراسر جهان ثابت کرده است.

سوال این است که آیا بایدن در طول سفر و پس از آن به اندازه کافی گفته یا انجام داده است تا شرکای بدبین را متقاعد کند که آمریکا منطقه را ترک نمی کند؟ پیام راهبردی دولت قبل از این دیدار مطمئناً کمکی نکرد. اگر گیج کننده نباشد، بسیار پایین بود. بایدن یک مقاله نظری در آن منتشر کرد واشنگتن پست برای توضیح دلایل سفر خود به این منطقه، اما هم شفافیت و هم انسجام نداشت.

این مایه تاسف است زیرا این هرج و مرج در ارتباطات راهبردی وضعیت میدانی را از نظر روابط نظامی آمریکا و عرب منعکس نمی کند. روابط عملیاتی با چشم‌اندازی به سوی تحقق اهداف تعیین‌شده توسط این دولت و دولت‌های قبل از آن، به خوبی توسعه می‌یابد که همگی بر ایجاد اشکال مؤثرتر همکاری امنیتی آمریکا، اعراب و اسرائیل متمرکز است.

ژنرال رئیس فرماندهی مرکزی آمریکا (CENTCOM) اریک کوریلا، توسط رهبری غیرنظامی دستور داده شده است که در جهت یکپارچگی نظامی بین ایالات متحده و شرکای منطقه ای آن و همچنین خود این شرکا تلاش کند. تعداد کمی از ماموریت ها در امور نظامی چالش برانگیزتر هستند. اولاً، ایالات متحده قبلاً هرگز این کار را با هیچ یک از شرکای عرب خود انجام نداده است (اگرچه این کار را در سطحی با اسرائیل انجام داده است). دوم، تمام ستارگان سیاسی، رویه‌ای، فنی، بوروکراتیک و مالی باید برای این کار هماهنگ شوند. ثالثاً این اتفاق در عرض چند ماه رخ نخواهد داد – سالها طول خواهد کشید.

با این وجود، سنتکام با صبر و حوصله و روشمند در حال ایجاد زمینه است. مهمتر از همه، توافقات ابراهیم و گنجاندن رسمی اسرائیل در CENTCOM نیز وجود دارد – تحولات راهبردی که می تواند تأثیرات بسیار مثبتی بر این مأموریت ادغام داشته باشد. اسرائیلی‌ها سال‌ها در یکپارچگی سرآمد بوده‌اند و دارای فناوری پیشرفته‌ای هستند که می‌تواند برای شرکای عرب مفید باشد. به طور خلاصه، اسرائیل می تواند یکی از کاتالیزورهای موفقیت باشد.


مشترکین+اعضا سطح بالاتری از دسترسی به دیدگاه‌های تخصصی مختصر رمزنگاری در مورد مسائل جهانی دارند. در حال ارتقاء به وضعیت مشترک +


اما ما هستیم که باید رهبری کنیم و نقش توانمند و تسهیل کننده را ایفا کنیم. ما مرکز اساسی هستیم. از نظر استراتژیک، ما همچنان بر بازدارندگی ایران، مقابله با سازمان‌های افراط‌گرای خشونت‌آمیز و پیگیری رقابت استراتژیک با چین و روسیه، تا حدی از طریق احیای و تداوم مشارکت‌های منطقه‌ای خود متمرکز خواهیم بود. از نظر عملکردی، اولویت های ما پیگیری دفاع یکپارچه هوایی و موشکی و مقابله با سامانه های هوایی بدون سرنشین است.

مفهوم مبهم ائتلاف استراتژیک خاورمیانه یا MESA که توسط دولت ترامپ ابداع شده بود، از بین رفته است، که بعید بود به دلیل عدم اعتماد و تصورات متفاوت تهدید در میان بازیگران منطقه، روشنایی روز را ببیند. اکنون چارچوب جدی‌تر، واقع‌بینانه‌تر و تدریجی‌تر به‌نام ساختار امنیت منطقه‌ای یا RSC وجود دارد. ستون های آن عبارتند از پدافند هوایی و موشکی یکپارچه، امنیت دریایی، واکنش به بحران، نیروهای عملیات ویژه، و حفظ و نگهداری تئاتر و آتش سوزی.

هر ستون یک مرحله رویه ای، فنی و یکپارچه دارد. بخش رویه ای، که فوری است، تضمین می کند که همه شرکت کنندگان درک روشنی از محیط تهدید دارند. بخش فنی که میان مدت است برای دستیابی و حفظ قابلیت همکاری ضروری است. بخش ادغام طولانی مدت برای ایجاد سیستم های به هم پیوسته در سراسر دامنه ها و همچنین ارتباطات ایمن بسیار مهم است. همه این مراحل نیازمند حجم عظیمی از کار و همکاری از طریق آموزش، تمرینات، تجهیزات، مقامات و دکترین است. این واقعاً یک کار سنگین است، اما دقیقاً همان چیزی است که برای دستیابی به حداقل اندازه ای از یکپارچگی نظامی با حداقل برخی از شرکای کلیدی منطقه ای مورد نیاز است.

تعامل مداوم با رهبران منطقه برای ارزیابی، نظارت و ارزیابی همه این فعالیت‌هایی که RSC را تشکیل می‌دهند بسیار مهم خواهد بود، به همین دلیل است که سنتکام علاوه بر نشست‌های منظم دوجانبه، دو کنفرانس منطقه‌ای را برگزار کرده است – یکی در دو ستاره. سطح، هر سه ماه یکبار و دیگری در سطح چهار ستاره هر شش ماه یکبار با حضور روسای دفاع در شورای همکاری خلیج فارس به اضافه مصر، اردن و عراق (GCC+3) برگزار می شود.

از سخت ترین کارهای ژنرال. کوریلا به طور شفاف برای همه شرکای منطقه ای چالش های دستیابی به هر سطحی از یکپارچگی نظامی را، خواه دوجانبه یا چندجانبه، توصیف می کند. ناتو، قدرتمندترین ائتلاف روی کره زمین، چندین دهه طول کشید تا به آن دست یابد، و هنوز جا برای پیشرفت وجود دارد. رسیدن به این هدف نه تنها به دلیل نیاز به کار عملی، مهارت، پشتکار و انضباط بسیار دشوار است، بلکه به دلیل نیاز به طرز فکر و رفتار جدیدی از سوی شرکای منطقه ای است که در طول تاریخ کار با یکدیگر دشوار بوده است. و پذیرش مفهوم به هم پیوستگی. اصلاحات دفاعی و تعهد به ظرفیت سازی نهادی پیش نیازهای یکپارچگی مؤثر است. شرکا فقط سخت افزار را ادغام نمی کنند، بلکه باید مفاهیم، ​​فرآیندها، نهادها و فرهنگ های دولتی و نظامی را نیز با هم ادغام کنند که همه آنها در ابتدا در جهان عرب ناقص هستند.


اقدامات سایبری روسیه در اوکراین چقدر مهم بوده است و چه معنایی برای شما دارد؟ امروز چهارشنبه 17 آگوست در اجلاس تابستانی گروه ابتکارات سایبری ثبت نام کنیدهفتم.


ما خودمان اشتباهات وحشتناکی را در خاورمیانه مرتکب شده‌ایم که پای همکاری امنیتی به میان می‌آید. ما تقریباً به طور انحصاری روی کامیون ها و اسلحه ها و همچنین دسترسی و پایگاه تمرکز کرده ایم. ما به مشارکت واقعی پرداختیم. اما، شاید بدتر از همه، ما از نظر استراتژیک ناسازگار بوده ایم. رهبران خاورمیانه به این انتظار رسیده اند که تعهد ایالات متحده به منطقه آنها دائماً متزلزل، تضعیف و کاهش می یابد و در نتیجه این تصور ایجاد می شود که ما به دنبال سازگاری استراتژیک از آنها به روش هایی هستیم که مایل به نشان دادن خود نیستیم. ما شروع به تغییر نگرش و رویکرد خود نسبت به منطقه کرده‌ایم، اما مدتی طول می‌کشد تا بوروکراسی عظیم امنیت ملی خود را با دیدگاه جدید خود هماهنگ کنیم.

با این حال، مهم نیست که چقدر در میدان موفق باشیم، هیچ یک از اینها بدون شفافیت و ثبات در سیاست و استراتژی ایالات متحده و یا نبود رهبری قوی ایالات متحده برای حمایت و فعال کردن این ابتکارات نظامی ارزشمند کارساز نخواهد بود. به همین دلیل است که سفر بایدن به منطقه مهم بود – این اولین گام در سفری بود که قرار بود شرکای منطقه‌ای ما را متقاعد کنیم که ما رهبر منتخب و شریک جهانی در خاورمیانه و جاهای دیگر باقی می‌مانیم. اگر بایدن دوباره انتخاب نشود، ممکن است این اولین و آخرین گام باشد. اما آنچه بیش از همه مهم است این است که این رویکرد استراتژیک جدید به منطقه از تغییرات سیاسی در واشنگتن جان سالم به در می‌برد، که اگر تاریخ راهنما باشد، گفتن آن آسان‌تر از انجام آن است.

این ستون اولین بار توسط دوستان ما در موسسه خاورمیانه منتشر شد

دیدگاه‌ها، دیدگاه‌ها و تحلیل‌های متخصصان امنیت ملی را در The Cipher Brief بخوانید

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید